من دختریم حتی با رهگذران سریع دوست میشم و ارتباط میگیرم و دوست میشیم ولی تو حدود دوستی جزئی نه بیشتر علتشم اینه دوست دارم بیشتر طرف بهم نزدیک بشه با استادو معلم اینا هم رابطم خوبه شوخی میکنم ولی یکم استرس میگیرم مشکلم اینه من تاحالا با پسرا اصلا رو در رو حرف نزدم و واسم مشکل تو جمعی که پسرا باشن یا دخترای زیبای و پر افاده کنفرانس بدم اضطراب میگیرم یا از جلو یه اکیپ پسرونه رد میشم استرس میگیرم از طرفیم ادعا دارم من از همه بهترم باید همه توجه ها به من باشه.... به روانشناسی صحبت کردم که گفت ریشه تو کودکی داره بهت محبت که باید نشد وغیره در حالی که از همون بچگی وقتی مثلا پدرم یا مادرم میومدن مدرسه عصبی میشدم که مگه من بچم ولی بعد چندسال بالعکس شد این قضیه نمیدونم واقعا مشکلی اصلی کجاس از اعتماد به نفس یا طرحواره های مثل محرومیت هیجانی خویشتن داری خود استحقاق
سلام.باید بیشترصحبت کنیم.بر می گرده به توجه مشرطی که در کودکی دریافت کردی واینکه در اثر احترام مشروط و....باورهایی درشما شکل گرفته که اذیتت می کنه
در جلسات روان درمانی می تونه باورهایت تدریجا تغییر کنه